محققان دانشگاه “سوئینبرن” از سریعترین و قویترین پردازنده محاسبات عصبی جهان برای هوش مصنوعی رونمایی کردند که عملکرد آن سریعتر از ۱۰ تریلیون عملیات در ثانیه است.
یک پردازنده نورومورفیک(محاسبات عصبی) نوری جدید که توسط محققان دانشگاه صنعتی “سوئینبرن”(Swinburne) ساخته شده است، میتواند بیش از ۱۰۰۰ برابر سریعتر از پردازندههای کنونی کار کند. قدرت پردازش این پردازشگر هوش مصنوعی سریعتر از ۱۰ تریلیون عملیات در ثانیه است.
این اختراع میتواند انقلابی در شبکههای عصبی و به طور کلی پردازش نورومورفیک ایجاد کند.
مهندسی نورومورفیک(neuromorphic) یا به اختصار نورومورفیک که “محاسبات عصبی” نیز نامیده میشود، مفهومی است که در اواخر دهه ۱۹۸۰ توسط “کارور مید”(Carver Mead) توسعه یافته و به معنی استفاده از سیستمهای مجتمع سازی در مقیاس بسیار بزرگ(VLSI) حاوی مدارهای آنالوگ الکترونیکی، برای تقلید(شبیهسازی) معماری عصبی و بیولوژیکی موجود در سیستم عصبی است.
جنبه اصلی مهندسی نورومورفیک درک چگونگی مورفولوژی نورونهای ویژه، مدارها، برنامهها و معماریهای همه جانبه محاسبات مدنظر را ایجاد میکند، بر نحوه ارائه اطلاعات و بر استحکام در برابر آسیبها تأثیر میگذارد، یادگیری و توسعه را ترکیب میکند و سازگاری با تغییرات محلی (انعطافپذیری) و تغییر تکاملی را آسان میکند.
مهندسی نورومورفیک مبحثی میان رشتهای است که از زیست شناسی، فیزیک، ریاضیات، علوم کامپیوتر و مهندسی الکترونیک ایده میگیرد تا سیستمهای عصبی مصنوعی مانند سیستمهای بینایی، سیستمهای سر-چشم، پردازندههای شنوایی و رباتهای خودمختار را طراحی کند که معماری فیزیکی و اصول طراحی آن مبتنی بر اصول سیستم عصبی بیولوژیکی است.
“دیوید ماس” پروفسور دانشگاه “سوئینبرن” میگوید: این موفقیت با “میکروشانههای نوری” به دست آمده است.
میکروشانهها(Micro-combs) دستگاههای جدیدی هستند که از صدها لیزر مادون قرمز تشکیل شدهاند و همه روی یک تراشه نگه داشته میشوند. آنها در مقایسه با سایر منابع نوری، بسیار کوچکتر، سبکتر، سریعتر و ارزانتر هستند.
“ماس” میگوید: طی ۱۰ سالی که من در اختراع این فناوری نقش داشتهام، تراشههای میکروشانه یکپارچه بسیار مهم شدهاند و دیدن آنها که این پیشرفتهای بزرگ در ارتباطات و پردازش اطلاعات را امکانپذیر میکنند، واقعاً هیجانانگیز است. میکروشانهها نویدهای بزرگی را برای تأمین نیاز سیری ناپذیر دنیا به اطلاعات ارائه میدهند.
نوآوری جدیدی که توسط تیم دانشگاه “سوئینبرن” نمایش داده شده است، از یک پردازنده واحد استفاده میکند، در حالی که همزمان دادهها را در زمان، طول موج و ابعاد مکانی از طریق یک تراشه میکروشانه مخلوط میکند.
دکتر “شینگویان(مایک) شو” از محققان ارشد این مطالعه توضیح داد که چگونه این استفاده ابتکاری از میکروشانهها نگاهی اجمالی به پردازندههای آینده دارد.
وی گفت که این فناوری در همه انواع پردازشها و ارتباطات قابل اجرا است و در آینده باعث کاهش چشمگیر هزینه و انرژی خواهد شد.
پروفسور “دیمین هیکس” از دانشگاه “سوئینبرن” و موسسه “والتر و الیزابت هال” گفت: شبکههای عصبی همگرا و پیچیده در انقلاب هوش مصنوعی مهم بودهاند، اما فناوری سیلیکونی موجود به طور فزایندهای گلوگاهی در سرعت پردازش و بهرهوری انرژی ایجاد میکند.
وی افزود: این دستیابی به موفقیت نشان میدهد که چگونه یک فناوری نوری جدید باعث ایجاد شبکههایی سریعتر و کارآمدتر شده و نمایشی عمیق از مزایای تفکر میان رشتهای در الهام و شجاعت برای گرفتن ایده از یک زمینه و استفاده از آن برای حل یک مسئله اساسی و مشکل در دیگری است.
روانشناسان با استفاده از یک دستگاه خاص دریافتند هنگامی که افراد شروع به دروغگویی میکنند، زبان بدنشان همه چیز را لو میدهد.
هنگام دروغ گفتن افراد ممکن است از زبان بدن شخصی که به او دروغ میگویند، تقلید کنند بدون اینکه متوجه این موضوع باشند. این کشف ممکن است در نهایت منجر به شکل جدیدی از آزمایش تشخیص دروغ شود.
سوفی ون در زی روانشناس دانشگاه اراسموس روتردام در هلند میگوید: دروغگویان غالبا عمدا رفتار خود را به روشی که فکر میکنند تغییر میدهند تا حس حقیقت گویی را برای طرف مقابل ایجاد کنند، اما حقیقت این است آنها بدون آنکه متوجه باشند در حال تقلید رفتار مخاطب هستند و این میتواند آن را به یک نشانه جالب برای کشف فریب تبدیل کند.
ون در زی راه حلهای پازل را در اتاقی که دانش آموزان میتوانستند آنها را پیدا کنند، پنهان میکرد تا دانشجویان را ترغیب به تقلب کند. او سپس از دانش آموزان خواست که به استاد راهنمای خود نگویند که به طور تصادفی راه حلها را در اتاق رها کرده است، زیرا میخواست پاسخ دقیقی برای تحقیق و آزمایشش بیابد.
ون در زی و همکارانش از حدود ۵۰ دانشجوی دانشگاه خواستند که در عرض ۵ دقیقه یک معمای چوبی ساده را حل کنند. در واقع، حل معما در زمان موجود بسیار دشوار بود.
ون در زی و همکارانش سپس مصاحبهها را در حالی که هر دانش آموز در مورد چالش پازل به دانش آموز دیگری درباره اجرای درخواست حل معما میگفت، ضبط کردند. آنها به توصیهها ون درزی عمل کرده و نگفتند که پاسخ معماها را چگونه به دست آوردهاند.
با استفاده از شتاب سنج بی سیم (WiTilt)، تیم ون در زی حرکات سر، سینه و مچ دانش آموزان را ضبط کرد؛ هم آنهایی که درباره معما صحبت میکردند و هم کسانی که گوش فرا میدادند. آنها دریافتند وقتی دانشجویی حقیقت را میگفت، حرکات بدن آنها با شخصی که سوال میکرد، متفاوت است. اما هنگامی که آنها دروغ میگفتند، حرکات دو بلندگو به یک ترتیب قرار میگرفت.
ون در زی میگوید، این ممکن است به این دلیل باشد که دروغ گفتن به تمرکز زیادی احتیاج دارد، بنابراین بلندگوها ممکن است ناخودآگاه به تقلید از ظریفترین حرکات بدن شنونده خود بپردازند، زیرا کپی برداری نسبت به زبان بدن خود به فکر کمتری نیاز دارد. این روش با چشم غیر مسلح مشخص نیست، اما با شتاب سنجها قابل تشخیص است.
تیم برنن از دانشگاه اسلو در نروژ نیز میگوید: این یک مطالعه جذاب است که تحقیقات اساسی خوبی را برای استفاده در آینده از دادگاه در صورت تأیید در مطالعات عمیقتر فراهم میکند.
منبع: ایسنا